http://forum.abipic.com/images/mood/ یافت نشد! مبانی هنرهای تجسمی

امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
مبانی هنرهای تجسمی
04-27-2013, 06:35 PM,
#1
مبانی هنرهای تجسمی
نقطه، خط، سطح، حجم
نقطه و موقعیت های مختلف آن
در هنر تجسمی وقتی از نقطه نام برده می شود ، منظور چیزی است که دارای رنگ ، تیرگی یا روشنی ، اندازه و گاهی جرم می باشد و در عین حال ملموس و قابل دیدن است. از این نظر در ظاهر تشابهی میان این مفهوم از نقطه با آنچه که در ریاضیات به نقطه گفته می شود. ، وجود ندارد. زیرا در ریاضیات نقطه موضوعی ذهنی است که در فضا یا بر صفحه تصور می شود ، بدون اینکه قابل دیدن و لمس شدن باشد. نقطه تجسمی ممکن است به وسیله ی یک ابزار اثر گذار به وجود آید. مثل اثر یک مداد ، یک قلم مو یا فشار یا ضربه ی چیزی سخت به روی یک سطح یا مثل یک لکه ی روشن بر سطح تیره و بالعکس. نقطه تجسمی ممکن است به وسیله ی جسمی که دارای حجم نسبتاً کوچکی است در فضا شکل بگیرد و یا بخش فرو رفته یا برجسته یک اثر حجمی باشد. نقطه ی تجسمی نه تنها در آثار هنرمندان دیده می شود ، بلکه در طبیعت و محیط پیرامون ما نیز قابل تشخیص است. محدوده ی فضا یا یک سطح که همان کادر است نقش تعیین کننده ای در تشخیص دادن نقطه ی تجسمی و معنا پیدا کردن آن دارد. بسته به این که نقطه ی بصری در کجای کادر قرار گرفته باشد موقعیت های متفاوتی را به وجود می آورد. گاهی ممکن است نقطه به عنوان کوچک ترین بخش تصویر تلقی شود. در این صورت در اثر تراکم نقطه های تیره تیرگی حاصل می شود و در اثر پراکندگی آنها روشنی دیده می شود.
خط :
خط تجسمی معنایی نسبی از خط است و آن نشان دادن یک حرکت ممتد و پیوسته بر سطح یا در فضاست. در تعریف تجسمی خط عبارت است از حرکت یا شکل ممتد بصری خواه بدون ضخامت و به صورت مجرد و خواه با داشتن ضخامت و برجستگی ؛ مثل مرزهای پیرامون یک سطح ، محل برخورد دو سطح با دو زاویه مختلف ، مرز حاصل از تباین دو سطح رنگین یا با تیرگی متفاوت و اثر حرکت مداد ، قلم مو یا شیء نوک تیز بر یک صفحه.
جهت ها و حالت های خط :
جهت ها : خطوط تجسمی براساس جهت حرکت مداوم در یک مسیر کلی به چهار دسته ی اصلی تقسیم می شوند که عبارتند از
الف ) خطوط عمودی که در طبیعت به شکل تنه درختان ، تیرهای برق و ساختمان های مرتفع دیده می شوند. این نوع خط در یک اثر تجسمی ممکن است بهمفهوم ایستادگی ، مظهر مقاومت و استحکام باشد.
ب ) خطوط افقی که در طبیعت به صورت سطح زمین ، خط افق ، پهنه دریا ، یا یک انسان خوابیده دیده می شود. این نوع خط در یک اثر تجسمی ممکن است برای نشان دادن آرامش ، سکون و اعتدال باشد.
ج ) خطوط مایل که معمولاً در طبیعت به شکل کناره های کوه ، خط رعد آسمان و سرا شیبی دیده می شود و در یک اثر تجسمی ممکن است برای نشان دان تحرک ، پویایی ، خشونت و عدم سکون و ثبات اختیار شود.
د ) خطوط منحنی که معمولاً در طبیعت به شکل تپه های ماهور ، انتشار امواج ریا، پستی و بلندی زمین و حرکت بعضی از جانوران دیده می شود و در یک اثر تجسمی ممکن است برای نمایش حرکت سیال و مداوم ، ملایمت و ملاطفت به کار گرفته شود.
حالت ها : چهار دسته اصل خطوط به شرح بالا می توانند در مسیر حرکت خود
۱- ضخیم یا نازک ، قوی یا ضعیف ، تیره یا روشن شوند.
۲- به صورت خطوط باریک و یا ضخیم یک نواخت باشند.
۳- می توانند در جهت مسیر اصلی خود به صورت بریده بریده و یا ممتد باشند.
۴- می توانند در جهت مسیر اصلی خود به شکل زیکزاگ ، شکسته و یا موجی در آیند.
۵- می توانند به صورت منظم و یا نا منظم در مسیر اصلی حرکت خود تغییر جهت دهند.
کاربرد خط ها :
خط عنصر اصلی طراحی است. ترسیم خطوط پیرامونی یک شکل می تواند تصویر اشیاء را به نمایش بگذارد ؛ تراکم و انبساط هاشورها حجم و سایه و روشن را نشان می دهد ؛ با ضخیم و نازک کردن خط در طراحی قسمت های سایه دار مشخص می شوند وحالت خطوط جنسیت و بافت اشیاء را از لحاظ نرمی ، سختی و استحکام مشخص می کند. در آثار نقاشان امپرسیونیست خط فاقد صراحت است و از ثبات و پایداری برخوردار نیست. در آثار اکسپرسیونیستی خط با اغراق و صراحت بیشتری دیده می شود و همه ی انرژی بصری خود را به نمایش می گذارد. در آثار انتزاعی خطوط نمایشگر اشیاء نیستند اما نقش آنها در ساختار بصری و هندسی آثار کاملاً مشهود است. در نقاشی ایرانی خط همواره جایگاهی پر اهمیت دارد و ضمن نمایش طرح و ترکیب اشکال و اجزاء اثر ، در ایجاد وحدت بصری و ارتباط میان عناصر ترکیب نقش تعیین کننده ای دارد.
سطح :
شکلی که دارای دو بعد باشد سطح نامیده می شود. همچنین روی چیزها را نیز سطح می گویند در طبیعت و در پیرامون ما سطوح به اشکال متنوع و حالت های مختلفی وجود دارند. سطح چیزها در طبیعت گاهی به صورت هموار و گاه ناهوار و دارای بافت ها و نقش های مختلفی است. همه ی سطح ها از سه شکل هندسی دایره ، مربع ، مثلث یا ترکیبی از آنها به وجود می آیند.
دایره : شکل کاملی است که حرکت جاودانه و مداومی را نشان می دهد. در عین حال دایره نماد نرمی ، لطافت ، سیالیت ، تکرار ، درون گرایی ، آرامش روحانی و آسمانی ، پاکی و صمیمیت و آن جهانی بودن به شمار می آید.
مربع : یکی دیگر از شکل های پایه و ساده ی هندسی است که از چهار ضلع و چهار زاویه مساوی ساخته می شود از تغییرات زاویه ها و ضلع های مربع ، اشکال چهار گوش متنوعی بوجود می آید. مربع بر خلاف دایره نماد صلابت ، استحکام و سکون است. این شکل مظهر قدرت زمین و مادی و در عین حال از زیباترین اشکال هندسی است.
مثلث متساوی الاضلاع : نیز دارای سه ضلع و سه زاویه مساوی است. هنگامی که این شکل بر سطح قاعده اش قرار بگیرد پایدارترین شکل هندسی است و مثل یک کوه استوار به نظر می رسد. اما چنانچه بر یکی از رأس های خود قرار بگیرد حالتی کاملاً ناپایدار و متزلزل دارد.
حجم :
به چیزهایی که دارای سه بعد : طول ، عرض و ارتفاع یا عمق باشند حجم گفته می شود. معمولاً همه اشیاء مادی در طبیعت دارای حجم هستند. همان طور که سه شکل دایره ، مربع و مثلث به عنوان اشکال پایه برای سطح نام برده شدند ، دایره ، مکعب و هرم را نیز می توان به عنوان اجسام هندسی پایه نام برد. این سه نوع حجم به طور کاملاً منظم به ندرت در طبیعت دیده می شود. حرکت سطح در جهات مختلف می تواند حجمی را به صورت مثبت و یا منفی شکل دهد و یا بخشی از یک حجم را به نمایش بگذارد. حجم عنصر اصلی کار مجسمه سازان است. ارزش و اهمیت حجم به تمام و کمال در مجسمه سازی و کار با حجم است که ظاهر می شود. به ویژه با توجه به قابلیت های مختلف مواد در شکل پذیری ، رنگ ، بافت جنسیت و ارزش های متنوع بصری در مجسمه سازی و کار با حجم است که مطرح می شود. نمایش حجم در فضا و روابط متقابل آن با فضای پیرامونش اصل مهم مجسمه سازی است. نقش برجسته که از یک سمت بسته و محدود است به حجمی گفته می شود که در آن اشیاء و پیکره ها به صورتی کم و بیش بر آمده از سطح به نمایش در آمده باشند. نقش برجسته گاهی حالتی تزیینی برای سطوح معماری دارد و معماری نیز متقابلاً همین حالت را برای نقش برجسته به عهده دارد. در مجموع نقش برجسته حالتی بینابینی میان نقاشی و مجسمه سازی دارد. نقش نور در باز نمایی حجم و خصوصیات آن نیز شایسته توجه می باشد. به طور دقیق تر این نور است که امکان رویت اجسام را در فضا برای ما بوجود می آورد.از این جهت معمولاً هنرمندان به وسیله روابط پیچیده ای که حجم با فضا دارد نقش نور را در آثار خود مورد مطالعه و ارزیابی قرار می دهند. از دیگر خصوصیات نقش برجسته ها به کار گرفتن پرسپکتیو در آنهاست. در مجسمه هایی که ارتفاع زیادی دارند پرسپکتیو برخی از تناسبات به صورت معکوس اجرا می شود. حکاکی های روی برخی از ظروف نیز می توانند به عنوان نقش برجسته که در مقیاس کوچک کار شده اند به شمار آیند. این نقش ها معمولاً متناسب با شکل ظروف و کاربرد آنها ساخته می شوند.
پاسخ
 سپاس شده توسط shahrooz


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان