خنده دار ترین قبرستان دنیا
|
09-25-2017, 10:19 PM,
|
|||
|
|||
خنده دار ترین قبرستان دنیا
در این قبرستان مرگ یک شوخی است
در سراسر دنیا شما با چشمانی گریان و لبانی آویزان و ناراحت از قبرستان خارج میشوید در حالی که در رومانی قبرستانی وجود دارد که با لبانی خندان از آن خارج میشوید این قبرستان مرگ را به شوخی گرفته است . قبرستانی با قبرهایی رنگارنگ و نوشته هایی جالب و خنده دار مرگ در این قبرستان یک بازی است بازیی که هرکسی در آن زودتر بمیرد میسوزد و سنگ قبرش به دفتری برای نوشتن رازها و خصوصیات بدش به صورت شعری طنز تبدیل میشود . اگر باور نمیکنید در تور نوروز 96 به قبرستان مری یا قبرستان آبی برین تا باور کنین. در روستای Sapanta مردم باور عمیقی به زندگی پس از مرگ دارند و زندگی بعد از مرگ رو حیاطی جاودان و پر از شادی میدونن به همین خاطر زیاد سختش نمیگیرن . در این روستا سهم متوفی قبری آبی و رنگی رنگی است که با یه نقاشی روی سنگ قبرش که نقاشی یا شغل متوفی رو نشون میده یا شیوه مرگش ! و یه شعر روی سنگ قبرش که قطعا شما رو به خنده میندازه .مهمان ها نمیتوانند لینک های موجود در پیام ها را ببینند. لطفا از اینجا ثبت نام کنید تا بتوانید لینک ها را ببینید. مهمان ها نمیتوانند لینک های موجود در پیام ها را ببینند. لطفا از اینجا ثبت نام کنید تا بتوانید لینک ها را ببینید. مهمان ها نمیتوانند لینک های موجود در پیام ها را ببینند. لطفا از اینجا ثبت نام کنید تا بتوانید لینک ها را ببینید. مهمان ها نمیتوانند لینک های موجود در پیام ها را ببینند. لطفا از اینجا ثبت نام کنید تا بتوانید لینک ها را ببینید. مهمان ها نمیتوانند لینک های موجود در پیام ها را ببینند. لطفا از اینجا ثبت نام کنید تا بتوانید لینک ها را ببینید. مهمان ها نمیتوانند لینک های موجود در پیام ها را ببینند. لطفا از اینجا ثبت نام کنید تا بتوانید لینک ها را ببینید. مهمان ها نمیتوانند لینک های موجود در پیام ها را ببینند. لطفا از اینجا ثبت نام کنید تا بتوانید لینک ها را ببینید. مهمان ها نمیتوانند لینک های موجود در پیام ها را ببینند. لطفا از اینجا ثبت نام کنید تا بتوانید لینک ها را ببینید. نمونه ای از این شعرهای خنده دار : شعری برای مادرزن ... در زیر این صلیب سنگین مادرزن من آرمیده است اگر او سه سال بیشتر عمر میکرد من در این گور بودم و او این شعر را میخواند ای کسانی که از اینجا عبور میکنید سعی نکنید او را بیدار کنید چرا که او به خانه باز میگردد و سر مرا از تنم جدا میکند اما من طوری برخورد میکنم که گویی او هرگز بازنگشته و او را نادیده میگیرم همینجا بمان ای مادرزن عزیزم |
|||
|
کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان